سوراخ چندبار گزنده
جالب نیست که بعد از ۷-۸ بار بازی کردن در روزها و هفتههای مختلف، تازه امشب برنده شدم؟ در اکثر موارد، واقعاً فقط شانس بود که مرا برد. خیلی عجیب است. آیا تقدیر میخواست پیامی بدهد؟ اصلاً مهم نیست.
مهم این است که ارزیابی کنم، حضورم در اسباببازی فروشی درست بوده تا به حال؟
آیا میارزد به خاطر چند ساعت کار مفید داشتن، ساعتها مشغول ماشین کنترلی شوم و بیخودی آوای پاییز گوش دهم؟ همنشینی با افرادی که چندان به خیردوستی من اضافه نمیکنند، اگر کم نکنند، چه سودی دارد؟ خدایا همنشین خوب نصیبم کن! تجربه چه چیزی نشان داده؟ آیا در اکثر مواردی که آنجا رفتم، سحر و صبح را از دست ندادم؟ در عوض چه به دست آوردم؟ کمی خنده و کمی نکراء و اندکی سرگرمی و گاه هم تحقیر و سخره. آیا باز هم باید به اسباببازی فروشی بروم؟
دیگر بعید میدانم لزومی باشد، این گونه وقت خود را هدر دهم. اما!!! لازم است همنشینی پرشور و هیجانانگیز مفیدی را جایگزین آن کنم.