مرگ و ترس
تسویف و ترس از مرگ همنشین هماند.
تو وقتی کاری که باید انجام دهی را انجام ندهی و بگویی بعداً انجام میدهم، در حالی که عذر خاصی نداری، ترس از مرگ هم داری. چرا که همیشه وظیفهای را انجام نداده ای و میترسی که وقت تمام شود و همچنان انجام نداده باشی. در این حال است که از مرگ میترسی چون ممکن است زمان را از تو بگیرد و تو به کارت نرسی. گویا نوعی از ترس از مرگ رقم میخورد که ناشی از عدم مرگاندیشی است. اگر همیشه مرگاندیش باشی، کار را به بعد محول نمیکنی و ترس تو را فرانمیگیرد. البته شاید علل دیگری هم داشته باشد، اما یکی از آن ها این است.