مردی مسلمان

زبانم زبان منطق است و از آن کوتاه نمی‌آیم.
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

و رضاک بالحاله التی انت علیها...

هر آن زمان که رنج می‌کشیم به فکر می‌افتیم. اما مستیِ خوشی، ما را متوهم می‌سازد و نیاز به تفکر را در ما خاموش می‌کند. تفکر در خود و تمایلات و نفسانیات خویش به رنج و خوشی ربط ندارد، تا زمانی که آگاهی کامل نداریم، نیازمند تفکریم. پرسش امروز من همین است: در حال خوشی چه وضعیتی بر ما چیره می‌شود که دیگر اضطرار به تأمل و تفکر در ما جایی ندارد؟

 

اوقات خوش زندگی من که باعث استغنای وهمی از تفکر شده اند، دو دسته بودند. دسته اول حال غفلت است از نوعی طبیعی و غریزی و همراه با سرمستی که پس از آن ناگهان انسان از خود می‌پرسد دارم چه کار میکنم؟ گاهی به این سوال فکر میکند و گاهی خیر. دسته دوم حال شبه‌آگاهی است که بی‌شباهت به جهل مرکب نیست. وضعیتی است که عطش نادانی خود را با شبه‌علم و شبه‌آگاهی هایی رفع کرده ایم و با تکنیک هایی مثل مقایسه خود با دیگران، مقایسه حال خود با حال سابق خود، توجه زیاد به لطف و رحمت خدا و چسم پوشی از عدل و غضبش و... به توهم دانایی دچار میشویم و حتی اگر توهم دانایی نداشته باشیم، توهم کافی بودن دانش خود را داریم و این نفس بهش برنمیخورد که اگر دانش کافی داری پس چرا وضع زندگی ت بهتر نمیشود؟ چرا رضایت نداری. چرا نمیتوانی کار خاصی بکنی؟

 

از وقتی برای بار دوم و سوم با شهاب صحبت کردم، حس خوشی در من زنده شده و چون میلم به شراب تلخ شیراز کم شده و به دلیل چند نشانه‌ی دیگر، به خود رضایت داده‌ام. اما این رضا حاصلی جز خمودگی ندارد. این رضا ما را در دست انداز می‌گذارد و سرعت ما را می‌کاهد.

 

این که سراغ شهاب رفتم به خاطر این بود که در آخرین توصیفاتم به این رسیده بودم که بی‌برنامگی و آشفتگی و سردرگمی و این حیرت که «چه کنم؟» یکی از مهمترین عوامل کژروی است. اگر تا چند وقت پیش خود تنبلی را عاملی جدی میدانستم، حالا بی برنامه بودن و سردرگمی را عامل تنبلی می‌پندارم. اگر با برنامه پیش رفتم و باز تنبلی به آن شکل افراطی‌ش به سراغم آمد باید چاره‌ای دیگر کنم. اما علی الحساب به همین برنامه و شروع برنامه برسم. وقتی در برنامه حرکت کنی و کارها را طبق برنامه پیش ببری، باز به چالش برمی‌خوری و اضطرار تفکر را می‌چشی. اما اگر همینطور بنشینی و رو به مانیتور نگاه کنی، تأملی رخ نمی‌دهد.



نوشته شده توسط رجلاً --
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

مردی مسلمان

زبانم زبان منطق است و از آن کوتاه نمی‌آیم.

و رضاک بالحاله التی انت علیها...

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۱ ب.ظ

هر آن زمان که رنج می‌کشیم به فکر می‌افتیم. اما مستیِ خوشی، ما را متوهم می‌سازد و نیاز به تفکر را در ما خاموش می‌کند. تفکر در خود و تمایلات و نفسانیات خویش به رنج و خوشی ربط ندارد، تا زمانی که آگاهی کامل نداریم، نیازمند تفکریم. پرسش امروز من همین است: در حال خوشی چه وضعیتی بر ما چیره می‌شود که دیگر اضطرار به تأمل و تفکر در ما جایی ندارد؟

 

اوقات خوش زندگی من که باعث استغنای وهمی از تفکر شده اند، دو دسته بودند. دسته اول حال غفلت است از نوعی طبیعی و غریزی و همراه با سرمستی که پس از آن ناگهان انسان از خود می‌پرسد دارم چه کار میکنم؟ گاهی به این سوال فکر میکند و گاهی خیر. دسته دوم حال شبه‌آگاهی است که بی‌شباهت به جهل مرکب نیست. وضعیتی است که عطش نادانی خود را با شبه‌علم و شبه‌آگاهی هایی رفع کرده ایم و با تکنیک هایی مثل مقایسه خود با دیگران، مقایسه حال خود با حال سابق خود، توجه زیاد به لطف و رحمت خدا و چسم پوشی از عدل و غضبش و... به توهم دانایی دچار میشویم و حتی اگر توهم دانایی نداشته باشیم، توهم کافی بودن دانش خود را داریم و این نفس بهش برنمیخورد که اگر دانش کافی داری پس چرا وضع زندگی ت بهتر نمیشود؟ چرا رضایت نداری. چرا نمیتوانی کار خاصی بکنی؟

 

از وقتی برای بار دوم و سوم با شهاب صحبت کردم، حس خوشی در من زنده شده و چون میلم به شراب تلخ شیراز کم شده و به دلیل چند نشانه‌ی دیگر، به خود رضایت داده‌ام. اما این رضا حاصلی جز خمودگی ندارد. این رضا ما را در دست انداز می‌گذارد و سرعت ما را می‌کاهد.

 

این که سراغ شهاب رفتم به خاطر این بود که در آخرین توصیفاتم به این رسیده بودم که بی‌برنامگی و آشفتگی و سردرگمی و این حیرت که «چه کنم؟» یکی از مهمترین عوامل کژروی است. اگر تا چند وقت پیش خود تنبلی را عاملی جدی میدانستم، حالا بی برنامه بودن و سردرگمی را عامل تنبلی می‌پندارم. اگر با برنامه پیش رفتم و باز تنبلی به آن شکل افراطی‌ش به سراغم آمد باید چاره‌ای دیگر کنم. اما علی الحساب به همین برنامه و شروع برنامه برسم. وقتی در برنامه حرکت کنی و کارها را طبق برنامه پیش ببری، باز به چالش برمی‌خوری و اضطرار تفکر را می‌چشی. اما اگر همینطور بنشینی و رو به مانیتور نگاه کنی، تأملی رخ نمی‌دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۲۲
رجلاً --

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی