حفظ کنیم؟!
سوال این است که آیا باید حفظ کرد؟ وقتی یک مطلب، کتاب یا... مهم را میخوانیم نباید آن را حفظ کرد؟
مساله این است که در تکوین یک ذهن متفکر و زایا شکی نیست که اگر چیزهایی که میخواند به یادش بماند، بیاندازه به او کمک خواهد کرد. اما ما غالباً چیزهایی که میخوانیم را فراموش میکنیم. خیلی کلی و مبهم یادمان میماند و خیلی زود از یادمان میرود. در صورتی که اگر علوم همیشه در نزد بشر حاضر باشد، بیاندازه به او کمک میکند و در جزء جزء مسائل انضمامی پیش رو به یاد علومی که فراگرفته میافتد و خود را راهنمایی میکند. اما مسأله دیگر این است که این در یاد نگهداشتن یا به اصطلاح حفظ کردن، هر چقدر هم گسترش یابد نامحدود نیست. و از طرفی ما زمان محدودی داریم. نمیتوانیم 1 سال فقط یک کتاب بخوانیم تا آن را کامل حفظ شویم. فایدهای هم ندارد. پس سوال اصلی این است که تا چه حد لازم است حفظ کردن مطالب را گسترش دهیم؟ یعنی چقدر باید مطالب را تکرار کنیم و پیش خود مرور کنیم و از انحاء مختلف به آن بنگریم و از خود سوال کنیم تا به چه میزان آنها را در یاد نگه داریم؟ (البته هستند افرادی که تقریباً هر چه میخوانند و میبینند یادشان میماند اما ما که اینطور نیستیم باید بفهمیم که این حفظ شدن چقدر مهم است و چقدر باید برایش وقت گذاشت؟) از سویی یافتن پاسخی مناسب برای حد این گسترش نیازمند نسبتی است که متون با مسائل و دغدغههای ما پیدا میکنند. اما تراژیک است که اگر بدانیم، ما در لحظهی خواندن مطالب نمیدانیم در آینده به چه مسائلی برخواهیم خورد و در روزمره و سیاست و اقتصاد و جهان و... ما درگیر چه مسائلی میشویم که بخواهیم به همان میزان، به یاد نگه داشتن یک مطلب را تقویت کنیم. خوش به حال آدمهای قدیمی بیابانهای حجاز و عراق که میدانستند باید چه چیزی را حفظ کنند. مطمئن بودند که باید قرآن و احادیث را حفظ کنند، چون مطمئن بودند مسألهشان به آن ربط خواهد داشت و مهمترین ارتباط را هم با آن مطالب خواهد داشت. اما ما چه؟ نمیدانیم چه باید کنیم، مگر این که شانس بیاوریم در طول زمان و در برخورد با مسائل یادمان بیاید که فلان حرف یا فلان مطلب چقدر به این مسأله الان من مرتبط است، پس بروم سراغش و مرورش کنم ببینم چیزی مییابم یا نه.