فهمیدیم که زندگی با مرگ تمام نمیشود و به طور قطع پس از مرگ ادامه پیدا میکند. همینطور اثبات کردیم که هر انسانی علاوه بر این که ابدی است، ازلی هم هست، یعنی نه تنها زندگی، پس از مرگ ادامه پیدا میکند، بلکه قبل از تولد هم وجود داشتهاست. البته که نمیتوان گفت:«چون ما قبل از تولد را یادمان نمیآید پس اصلاً زندگیای در کار نبوده» چرا که ما حتی یادمان نمیآید مثلاً یکهفته پیش ناهار چه خوردهایم، چه برسد به زمان قبل از تولد.
در حال حاضر دو مسئله پیشرو داریم که باید ببینیم کدام مهمتر است تا به آن بپردازیم. اولی کیفیت زندگی قبل از تولد و دیگری کیفیت زندگی پس از مرگ. به نظر میآید بررسی «زندگی پس از مرگ» مهمتر باشد، زیرا هر لحظه امکان مردن ما وجود دارد و وارد زندگی پس از مرگ میشویم آن هم با این فرض که قرار است پس از مرگ تا ابد زنده بمانیم، ولی زندگی قبل از تولد گذشتهاست و شاید شناخت آن ما را کمک کند تا زندگی بهتری داشتهباشیم ولی در این مرحله اضطراری نیست.
حالا برای این که ببینیم کیفیت زندگی پس از مرگ چگونهاست از عقلمان کمک میگیریم ببینیم چه میگوید. به حکم عقل دو حالت بیشتر ندارد: یا پس از مرگ در همین دنیا و در جسم دیگری ادامه به زندگی میدهیم یا در جهانی دیگر به زندگی ادامه میدهیم. و به هیچ وجه، عقل به تنهایی اطلاعاتی بیش از این نمیتواند به دست آورد. و در این جاست که تکاپوی عقلانی محض ما در مقولهی مرگ به پایان میرسد زیرا عقل "به تنهایی" و با استفاده از بدیهیات، از این مرحله به بعد عاجز است. اما بعضی منابع قدیمی دربارهی کیفیت این زندگی توصیفهای دقیقی ارائهکردهاند، مثل قرآن و دیگر کتب آسمانی. اما برای این که ببینیم آیا قرآن درست گفته یا نه نیاز به برهان داریم و به راحتی نمیتوان به آن استناد کرد. مراحل اثبات یا نفی حقانیّت قرآن به این شکل است:
1. اثبات یا نفی وجود خدا
2. اثبات یا نفی یگانگی خدا
3. اثبات خیر یا شر بودن خدا
4. اثبات یا نفی ضرورت وجود وحی و پیامبر
5. اثبات یا نفی قرآن به عنوان مصداق وحی و محمّد بن عبدالله به عنوان مصداق پیامبر
که در مطالب آینده به تفصیل توضیح میدهم.