مردی مسلمان

زبانم زبان منطق است و از آن کوتاه نمی‌آیم.
جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۶ ق.ظ

مرگ

مرگ، یک دَر است و ماهیت این دَر عقلا دو گونه بیشتر نیست: یا دری به سوی نیستی و نابودی یا دری به سوی ادامه‌ی زندگی. 

برای اثبات این که مرگ تمام‌کننده‌ی زندگی‌است، برهانی به ذهنم نمی‌رسد جز یکی که غلط است. و آن این است: جسم انسان پس از مرگ کار نمی‌کند پس او دیگر حیاتی ندارد. 

علت غلط بودن آن در این است که وقتی انسان در وجود خود نگاه کند، در وجودش یک "خود" ثابتی را پیدا می‌کند که ربطی به جسمش ندارد. چرا که آن "خود" یا "من" با وجود این که جسم انسان در حال تغییر است، ثابت می‌ماند و اشخاص در شصت‌سالگی همان اشخاص در پانزده‌سالگی‌اند ولی اجسام در شصت‌سالگی، آن اجسام در پانزده‌سالگی نیستند. و از همین جاست که اثبات می‌شود ادامه‌ی زندگی پس از مرگ ممکن است، اما این که مطمئناً زندگی پس از مرگ ادامه دارد، نیازمند برهان دیگری است. 

برهان این است که بعضی چیزها ابدی و ازلی هستند. مثل عبارات ریاضی (دو دو تا چهار تا). می‌گوییم اگر موجودی خودش ازلی و ابدی نباشد، چگونه می‌تواند موجوداتی که ازلی و ابدی هستند را درک کند؟ یعنی انسانی که میتواند موجوداتی ازلی و ابدی را درک کند، خودش نیز باید ازلی و ابدی باشد.


حتما پس از این مطلب، نقد آن هم خوانده شود.



نوشته شده توسط رجلاً --
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

مردی مسلمان

زبانم زبان منطق است و از آن کوتاه نمی‌آیم.

مرگ

جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۶ ق.ظ

مرگ، یک دَر است و ماهیت این دَر عقلا دو گونه بیشتر نیست: یا دری به سوی نیستی و نابودی یا دری به سوی ادامه‌ی زندگی. 

برای اثبات این که مرگ تمام‌کننده‌ی زندگی‌است، برهانی به ذهنم نمی‌رسد جز یکی که غلط است. و آن این است: جسم انسان پس از مرگ کار نمی‌کند پس او دیگر حیاتی ندارد. 

علت غلط بودن آن در این است که وقتی انسان در وجود خود نگاه کند، در وجودش یک "خود" ثابتی را پیدا می‌کند که ربطی به جسمش ندارد. چرا که آن "خود" یا "من" با وجود این که جسم انسان در حال تغییر است، ثابت می‌ماند و اشخاص در شصت‌سالگی همان اشخاص در پانزده‌سالگی‌اند ولی اجسام در شصت‌سالگی، آن اجسام در پانزده‌سالگی نیستند. و از همین جاست که اثبات می‌شود ادامه‌ی زندگی پس از مرگ ممکن است، اما این که مطمئناً زندگی پس از مرگ ادامه دارد، نیازمند برهان دیگری است. 

برهان این است که بعضی چیزها ابدی و ازلی هستند. مثل عبارات ریاضی (دو دو تا چهار تا). می‌گوییم اگر موجودی خودش ازلی و ابدی نباشد، چگونه می‌تواند موجوداتی که ازلی و ابدی هستند را درک کند؟ یعنی انسانی که میتواند موجوداتی ازلی و ابدی را درک کند، خودش نیز باید ازلی و ابدی باشد.


حتما پس از این مطلب، نقد آن هم خوانده شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۹
رجلاً --

مرگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی