چه مسئلهای از همهی مسائل مهمتر است؟
این سوال برای کسی مطرح میشود که نیازهای اولیهاش رفع شدهباشد. مثل تغذیه و سرپناه (خانه یا هر جای دیگر) و هر آن چه که اگر رفع شود، انسان مجال تفکرِ آزاد پیدا کند. منظورم از تفکرِ آزاد این است که فرد بتواند انتخاب کند که به چه چیز فکر کند.
حالا میرویم به این سوال پاسخ دهیم. جواب نه اثبات خدا است نه حقانیت دین اسلام و نه دیگر شبهات دینی. باید ببینیم چه سوالی از همه ضروریتر است؟ آن چیزی که اگر عقل سراغ آن برود برای سرگرمی سراغ آن نمیرود، کدام است؟ جواب باید به معنی واقعی کلمه، حیاتی باشد، یعنی اگر کمی دیرتر به آن فکر کنیم ضرر کردهباشیم. جواب «مرگ» است. چرا که میدانیم همه میمیریم اما نمیدانیم چه زمانی میمیریم. نتیجهی این دو مقدمه این است: «هر لحظه ممکن است بمیریم.» پس در گام اول، «مرگ» را باید موضوع سوالها قرار داد تا مبادا بمیریم و دچار ضرر شویم. ضرر به دو شکل: اول این که اگر پس از مرگ جهانی دیگر بود ممکن است ضرر کنیم. دوم این که اگر جهانی دیگر در کار نبود، پس چرا در همان جهان اول به اندازهی کافی لذت نبریم و ضرر کنیم.